حکايت داستان نويسي کرمانشاه

پیشینه داستاننویسی کرمانشاه،به قدمت داستاننویسی ایران است.به دلیل آنکه در تاریخ داستاننویسی ایران،کرمانشاه هم همواره حضور فعال داشته است.در بین نویسندگان انگشتشمار رمانهای تاریخی در نیمه سده آخر دوره قاجاریه،محمد باقر میرزای خسروی با کتاب سه جلدی شمس و طغرا(ماری ونیسی،طغرل و هما)حضور بارزی دارد و در میان نسل اول از داستاننویسان ایران نیز،علی شیرازپور پرتو،معروف به شین پرتو،یک حضور تاریخی دیگر.او همان کسی است که نخستین داستان کوتاهش«شب »در سال 1310 به همراه داستان«سایه مغول»و«دیو...دیو»از نویسندگان صاحب نامی چون بزرگ علوی،در مجموعهء تاریخی و معروف انیران چاپ شد.افزایش چشم گیر شمار نویسندگان در دوره بعده و همسویی و هم سلیقگی در اندیشه و هنر،نه تنها باعث برجستگی آنها در میان هم نسلان خود نسل دوم نویسندگان در کل ایران شد بلکه شاکله یک سبک متمایز اقلیمی را نیز پیریزی کرد.در فهرست نویسندگان نامدار نسل دوم ایران،دست کم پنج نفر تعلق جغرافیایی به این منطقه دارند:علی محمد افغانی،مهشید امیر شاهی،علی اشرف درویشیان،منصور یاقوتی،و لاری کرمانشاهی.اما در این میان،سبک و صدای امیر شاهی و لاری،به رغم بعضی اشتراکات ادبی و اندیشگانی در گزینش رگههای خاص اقلیمی،در کل،متفاوت،مستقل و ناهمسو با سه نویسنده دیگر است.امیر شاهی متناسب با جنسیت و خاستگاه طبقاتی خود،نگرش فرمالیستی،فمینیستی و رفاه آلود به ادبیات و اجتماع دارد و لاری نگاهی از نوع رمانیسم غنایی.با وجود این آن دو نیز در واقع جلوهها و جنبههای دیگری از واقعیتهای موجود در این اقلیم ا در آثار خود به نمایش میگذارند که دیگران به دلیل نگرش جهتدار و انکارگرانه به آنها نپرداختهاند.اما البته شکلگیری و شهرت این سبک، تنها مدیون درویشیان و یاقوتی است و در این میان،حتی افغانی نیز تا حدودی در حاشیه قرار میگیرد؛لاری نیز که با آثار متأخر خود از جمله برفابههای بهاری هنگامه افول این سبک را برای نزدیک شدن به حریم آن انتخاب کرده است البته میتواند از حواشی دور افتاده آن محسوب شود.
کرمانشاه در میان شهرهای غربی ایران،از نظر هنر و ادب،حداقل از زمان انتشار رمان شوهر آهو خانم تا به حال،از همه سرآمدتر بوده است.اما ترکش بسیاری از عواملی که مایه انحطاط نیمه غربی در برابر مرکز،شمال غربی و شمال شرقی بوده،بر تن بیتوش و توان این منطقه نیز زخمهای ناسور ایجاد کرده است.به این دلیل است که در قیاس با آن مناطق به نسبت پیشرفته،ادبیات روایی این منطقه از نظر تکامل تکنیکی،نوآوری و تأثیرگذاری تقریبا پس از آنها قرار میگیرد.آن روحیه خاصی که از مردم منطقه غرب در آثار درویشان،یاقوتی و به شکل بسیار کمرنگتری در نوشتههای علی محمد افغانی انعکاس پیدا کرده است،ریشه در مجموعه شرایطی دارد که اقلیم و اقتصاد منطقه را در سیطره خود گرفته است.
ادبیات اقلیمی اغلب سویه رئالیستی دارد.اما از آنجا که رئالیسم در مقایسه با سایر مکتبهای ادبی،از ساحت بسیار گستردهای برخوردار است،جلوههای جمالی آن نیز به همان نسبت متنوع و متفاوت است. از این رو است که گاه ادبیات رئالیستی یک اقلیم با اقلیم دیگر،به رغم رئالیستی بودن،در ظاهر شباهت چندانی به یکدیگر ندارد.با آنکه اساس رئالیسم در مجموع مبتنی است بر عینیتگرایی و مشاهده،جامعهنگری و تجربه،علت و معلولیابیهای دقیق و منطقی،حساسیت به آسیبهای اجتماعی،طرح مشکلات مشترک،جامعنگری و مستندنویسی،و ارائهتصاویر طبیعی از شبکه در هم تنیده رابطههای اجتماعی،و در یک کلام، بازتاب مستقیم واقعیتهای اجتماعی در آثار ادبی؛اما ریشه این تفاوتها را باید در جای دیگر جست و جو کرد؛در زمان و مکان و مؤلف.تنها یکی از پایههای این تفاوتها مکتب ادبی است؛پایه دوم،مقتضیات محیطی است که با خود رنگ و بوی قومی،فرهنگی و جغرافیای اقلیمی را با تمام تفاوتهایش به همراه دارد.و پایه سوم،زمان است که نماینده موقعیت اجتماعی و تاریخی اقلیمها است و پایه چهارم،نویسنده است که با نگاه و نگرش خاص خود،به گزینش واقعیتها میپردازد و ترکیب هنری رئالیسم را با مکاتب هنری دیگر با مسلکهای اجتماعی،فلسفی و مذهبی تعیین میکند.
یادداشت روز
وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است
برای برپایی کیفیتر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمیدهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانهای مرکزی بهصورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دورههای مختلف جشنواره بهطور فعالتری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاههای توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان میشود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.
بسیاری از از آثار راهیافته به چنین جشنوارههایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آنها به جشنوارههای مختلف راه یافتهاند، درحالی که میتوان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاستگذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنوارهها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار میکند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیقتر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.
تناسب آثار با ماموریتهای محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاکها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاستها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیباییشناسی ارزیابی و داوری میشوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و بهواسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استانها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.
کشف استعدادهای جوان و هدایت آنها مهمترین رسالت جشنوارههای هنری است. اگر برپایی این جشنوارهها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر بهمنزله یک کار نمایشی است، اما اگر بهصورت کیفیتر و دائمیتر باشد، میتوان استعدادهای زیادی را در تمام حوزههای مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.
تولیدات مراکز استان
- راه یابی 50 اثر تجسمی از قزوین به چهارمین جشنواره آثار و تولیدات
- حضور فعال هنرمندان رشته خوشنویسی حوزه هنری استان اصفهان در جشنواره تولیدات
- حضور دو نقاش مشهدی در جشنواره تولیدات استاني
- راهیابی آثار هنرمندان خوشنویس حوزه هنری خراسان رضوی به جشنواره تولیدات
- حضور 55 اثر از آثار هنرمندان حوزه هنری خراسان رضوی در بخش تجسمی جشنواره تولیدات
مصاحبه و گفتگو
- تولیدات دفاتر ادبیات پایداری منبع الهامی برای آفرینشهای هنری در رشتههای دیگر
- همّ و غمّ حوزههنری رونقبخشیدن به تولید است
- ادبیات پایداری، تاریخ پیش روی ما را تغذیه میکند
- آثار تولید شده در جشنواره تولیدات منطبق با سیاستهای حوزه هنری باشد
- ارزیابی و انتقاد از آثار باعث رشد و تولید بهتر آن خواهد شد